اي مادر عزيزم، من ميدانم دلتان ميخواست و همواره از من ميخواستيد كه ازدواج كنم و در كنارتان بمانم. البته من هم به اين امر بي ميل نبودم، ولي ما كه خود را مسلمان ميناميم چگونه ميتوانيم زماني كه اسلام در جبههها به وجودمان احتياج دارد سرمان را پايين انداخته و يك زدگي راحت و بيدغدغه را شروع كنيم و دلمان را بةك سري كمكهاي جزئي خوش كنيم در حالي كه اين انقلاب براي گسترده شدن و حاكم كردن احكام خود و نجات مستضعفان احتياج به فداكاريهاي بزرگ دارد و در چنين زماني است كه ميزان ايمان ما معلوم گرديده و عمل ما ارزش پيدا ميكند.