خانم قهاري خوشا به سعادتشون . من در سمتي از دلنوشته ام نوشتم که :

.اي شهيد اينک با دلي اکنده از درد و اندوه برايت مي نويسم ، اي كساني كه اين نوشته را يا بهتر بگويم اين درد دل ، اين سوز دل ، و يا هر انچه که مي دانيد ميخوانيد در خواستي از شما دارم در هر کجاي اين عالم که اين نوشته را مي خوانيد در محضر شهيد قهرمان ما طلب شفاعت ما را بکنيد . و بدانيد نالايقترين بنده هم مي تواند به شفاعت قهرمانان (شهيدان ) به ارزوهايشان برسند . چه خوش گفت شاعر گرانقدر :

يارب ز كرم بر من درويش نگر در من منگر در كرم خويش نگر

هر چند نيم لايق بخشايش تو برحال من خسته دل ريش نگر

و در قسمتي ديگر نوشتم که

و اما اي املاکي عزيز من ان بي پنهايي ام که اماني نميابد ، اي شهيد دست هاي افتاده ام را بگير .

و از شما ميخواهم که سفارش من را به پدر بزرگ وارتون بکنيد تا دستهايم را بگيرد براي خوندن دلنوشته ميتونيد به وبلاگ ما مراجعه کنيد يا حق